ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺩﺯﺩ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﺎ، ﭼﻘﺪﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼﮐﺪﺧﺪﺍﺳﺖ؟؟؟؟؟؟ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﺷ…

‫ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺩﺯﺩ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﺎ، ﭼﻘﺪﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼﮐﺪﺧﺪﺍﺳﺖ؟؟؟؟؟؟ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﺷﺒﻴﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺯﺩ، ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ. ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ: ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ؛ ﺩﺯﺩ، ﺧﻮﺩﮐﺪﺧﺪﺍﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩﻥ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻪﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮ، ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺎﻗﻞ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺍﻭﺳﺖ. ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪﮐﺪﺧﺪﺍ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺩﺯﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮎ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ، ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪﺩﺍﺷﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﯼ، ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺑﻬﺎﻳﺶ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ،ﺍﻧﻌﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ، ﭘﺲ ﻫﻤﻪ ﻋﺮﻋﺮﮐﻨﺎﻥ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ !!!!!

ﺳﯿﻤﯿﻦ ﺑﻬﺒﻬﺎﻧﯽ‬


‫ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺩﺯﺩ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﺎ، ﭼﻘﺪﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍﺳﺖ‬

‫عاملين اصلی جنايت اسيد پاشی رژيم جمهوری اسلامی است كه ملاهايش در مساجد و در مجالس مختلف بر عليه زنان كشورمان دسيسه می چينند و يك مشت اوباش جيره خوار را تحريك می كنند و خود كارگردان پشت صحنه اند. اينان بايد در دادگاه های بين المللی محاكمه شوند! رویای آخوند ها حتی از نوع سبز و بنفش واپسگرا وزن ستیز همیشه این بوده است که یک زن خوب زنی است که در خانه بماند و آشپزی کند، هر وقت که مرد بخواهد باید با او بخوابد، هر سال بزاید و باروری داشته باشد، اما زن سرکش ایرانی همه ی این سالها بازی آخوند ها و آنهائی که میخواستند ایران را طالبانیزه کنند به هم ریخت و اجازه نداد تا او را در خانه زنجیر کنند این زن ایرانی ست که با همه ی قدرت سرکوب و فشار ها و محدودیت های اجتماعی، سیاسی راهی جسته است و میجوید، جمهوری شکست خورده ی اسلامی حتی با دولت تدبیر بی تدبیرش و در نهایت نا امیدی حالا با فضای ترس و اسید پاشی میخواهد در شب و در تاریکی به زن ایرانی زور بازویش نشان بدهد و از گروه های فشار که مشتی دیوانه مستعد در شکنجه کردن هستند در نهایت بزدلی به اسید پاشی بر روی زنان روی آورده است گرچه قربانی هم داشته است اما جمهوری فریب اسلامی با به روی کار آمدن روحانی ریاکارش با آن وعده های پوچ وفریبنده اش که بیشترین رای را از همین قربانیان گرفت باید جوابگو باشد پیش ازآنکه زنی دیگر قربانی بشود ! شیلا فرهنگ۲۹ مهر ۱۳۹۳ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺩﺯﺩ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﺎ، ﭼﻘﺪﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼﮐﺪﺧﺪﺍﺳﺖ؟؟؟؟؟؟ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﺷﺒﻴﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺯﺩ، ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ. ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ: ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ؛ ﺩﺯﺩ، ﺧﻮﺩﮐﺪﺧﺪﺍﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩﻥ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻪﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮ، ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺎﻗﻞ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺍﻭﺳﺖ. ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪﮐﺪﺧﺪﺍ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺩﺯﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮎ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ، ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪﺩﺍﺷﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﯼ، ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺑﻬﺎﻳﺶ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ،ﺍﻧﻌﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ، ﭘﺲ ﻫﻤﻪ ﻋﺮﻋﺮﮐﻨﺎﻥ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ !!!!!ﺳﯿﻤﯿﻦ ﺑﻬﺒﻬﺎﻧﯽاگر فکر میکنید یک در صد اسید پاشی به زنان در اصفهان کار اوباشان حکومتی نیست توجه کنید:حسن روحانی چند هفته قبل از آغاز موج اسید پاشی عصر شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ در جمع «ایثارگران» مشهد سخنرانی کرد و گفت: این سرزمین برای حجاب و عفت جنگید و مبارزه کرد و پیکرهای بی جان روی سنگ های مسجد گوهرشاد به زمین افتاد اما از عفافش دفاع کرد و دفاع می کند و نخواهد گذاشت آن میراث شوم خاندان جنایتکار پهلوی در این سرزمین خودنمایی کند.روحانی با تاکید مجدد بر ضرورت رسیدگی بیش از پیش به «ایثارگری» گفت: قانون جامع «ایثارگری» و خدمات «ایثارگری» را با وجود اینکه سالها مانده بود و خاک می خورد از قفسه درآوردیم، بوسیدم و خاکهایش را زدودیم و بر سینه گذاشتیم و برای اجرا به «دست مجریان» سپردیم.یک نماینده اصولگرای مجلس هفتم: «ده تا بد حجاب اعدام کنید تا بد حجابی تمام شود.»سعید حنایی: «من یک بسیجی هستم و اگر دستگیر نمیشدم . دهها زن دیگر را که نصفه شب راه میرفتند میکشتم.»رئیس بسیج قتلهای محفلی کرمان: «ما به فتوای آیت الله مصباح یزدی، بدحجابها را به قتل رساندیم.»شعار حزب الله در نماز جمعه : «بدحجاب اعدام باید گردد.»احمد خاتمی: «اقدام فرهنگی کارایی ندارد. ما باید برای حجاب ، خون بریزیم.»و محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت بنفش میلیون‌ها زن بی‌ حجاب را "بیمار" خطاب کرد و گفت: «برخورد با بدحجابی را تایید می کنیم»اکبر هاشمی‌ رفسنجانی‌ و سید محمد خاتمی پس از اسید پاشی‌های زنجیره‌ ای صدایشان شنیده نشد!لازم به ذکر است طرفداران حکومت اسلامی اندکی‌ پس از سخنان تهدید آمیز حسن روحانی و سخنگویش که زنان بد حجاب را «بیمار» خطاب کردند، حملات «زنجیره‌‌ای اسید پاشی» به صورت دختران سرزمینمان ایران آغاز کردند.همانطور که پس از "خس و خاشاک" خطاب کردن مردم توسط احمدی‌نژاد، ندا آقاسلطان و بسیاری از جوانان برومند ایرانی‌ کشته شدند، اینبار دهها دختر جوان پس از سخنان نفرت انگیز روحانی، قربانی برخورد خشن تندرویان مذهبی شدند و بنا به گزارش‌ها حداقل یک نفر تا کنون فوت کرده است.با وجود بازتاب گسترده اخبار اين عمل متوحشانه و ناهنجار در رسانه ها، تاكنون نه تنها برخورد قاطع و حتا ابراز انزجار و تبرى جستن از بنيادگرايان از سوى مقامهاى سياسى كشور ديده نشده كه به جاى پاسخ گویی مسئولانه به اعتراضات گسترده مردمی در شهرهای مختلف ، تلاشها در جهت تقلیل گرایی و ساده سازی جرم از یک اقدام سازمان یافته به حرکتی فردی و بازداشت معترضان به جای مسببان بوده است.روحانی در شهریور گفته بود مریضی با "فیلتر"، دیوار و "ون" حل نمی‌شود! مریض را پیش متخصص می‌بریم!و سخنگوی دولت اعلام کرد: «برخورد با بدحجابی را تایید می کنیم»علی یونسی دستیار ویژه روحانی: عامل اسیدپاشی مزدور خارج استاز شما تقاضا می‌کنیم به همه دوستان و بستگان خود هشدار دهیدکه:(بر اساس شواهد غیر قابل انکار اين صفحه «آزادی‌های یواشکی زنان در ایران» توسط عوامل همان حكومتی‌ که اسید پاشی‌های زنجیره‌ ای را سازماندهی کرده گردانده ميشود و تقاضا می‌کنیم هر چه سريعتر جهت حفظ امنيت خود هرگونه ارتباط را با اين صفحه قطع كنيد. لطفا به ظاهر مطالب منتشر شده در آن‌ صفحه توجه نکنید، و پیشینه مسیح علی نژاد را به دقت مورد بررسی‌ قرار دهید)در لینک زیر به تفصیل در مورد " صفحه آزادی‌های یواشکی " یاران سید خندان توضیح داده شده است:‬http://goo.gl/8AbjaNلطفا‫ جهت آگاهی‌ بیشتر این ویدیو را ببینید:‬http://goo.gl/0e7LoVبی‫ بی سی: نمیشود گفت اسیدپاشی کار نیروهای امر به معروف است!!!اتهام زدایی بی بی سی از رژیم ایران در قبال اسیدپاشی‬http://j.mp/1rC6Vtr

Die Iranerin Reyhaneh Jabbari wurde hingerichtet, weil sie den Mann tötete, der…

Die Iranerin Reyhaneh Jabbari wurde hingerichtet, weil sie den Mann tötete, der sie vergewaltigen wollte -> http://on.bild.de/1tYz1GN
Wir fordern auf: Stellt den Iran zur Rede!


Timeline Photos
مجله بیلد: زن ایرانی‌ به نام ریحانه جباری در ایران به دار آویخته شد، چرا که مردی را کشت که قصد تجاوز به او را داشت. با سفارت ایران به شماره تلفن ۰۳۰۸۴۳۵۳۳۹۹ تماس حاصل نمائید و عقیده خود را بگوئید.

مادر ریحانه جباری: دخترا مواظب خودتون باشید، خواستند بهتون تجاوز کنند اجازه بدید، وگرنه اینطوری می‌شه مادرتون پیر می‌شه …

http://goo.gl/k0dNUu

دكتر مهرداد بهار معتقد است: میدانید دیشب (شب قبل از اعدام) ساعتها جلال سربندی و مادر بزرگ و مادرش
در یکی اتاقهای زندان از ریحانه جباری خواسته بودند که بیا و فقط جلوی دوربین بگو مرتضئ سربندی قصد تجاوز نداشته و این دختر معصوم با همان صداقت کلام میگوید من نمیتوانم دروغ بگویم پدر شما میخواسته این عمل را انجام دهد.
به ریحانه میگوید آزادت می‌کنیم این حرف را بزن جلوی دوربین که مرتضئ سربندی قصد نداشته تجاوز کند
و باز ریحانه با همان اقتدار میگوید حاضر هستم بمیرم ولی‌ دروغ حتئ برای زنده بودن هم نمیگویم. شما آگر می‌خواهید ببخشید مرا به مادرم مرا به این مردم مرا به این همه خانواده شهید ببخشید . چون حاضر نیستم به هیچ وجه برای نجات جان خودم دروغ بگویم..
جلال سربندی حرام لقمه و حرام زاده / شارمین میبندی نژاد دروغگو بزرگ
صداقت را از ‌یک دختر یاد بگیرید.
حاضر نبود انسانیت و تربیت خانوادگی خود را زیر پا بگذارد و دروغ بگوید و شما تمام وجودتان .اعتقادتان، ایمان نداشته شما همه و همه دروغ است
لعنت بر مرتضئ سربندی که باعث و بانی‌ این همه درد شد .

http://goo.gl/qj8cM1

قسمتی از وصیت نامه شادروان ریحانه جباری
از صمیم قلب می‌گویم که دلم نمی‌خواهد قبری داشته باشم که تو خاکسترنشین‌اش باشی. نمی‌خواهم سیاه‌پوشم شوی. همه تلاشت را بکن تا فراموش کنی روزهای سخت را. مرا به دست باد بسپار. دنیا مرا دوست نداشت، سرنوشت مرا نمی‌خواست، و اکنون من تسلیم محض‌ام و با آغوش باز از مرگ استقبال می‌کنم. چرا که در دادگاه خداوند، متهم می‌کنم مامورین آگاهی را؛ متهم می‌کنم بازپرس شاملو را؛ متهم می‌کنم قاضی تردست و قضات دیوان عالی کشور را؛ کسانی که بی‌دریغ کتکم زدند و در آزارم فروگذار نکردند؛
من در دادگاه خالق هستی، متهم می‌کنم دکتر سربندی را؛ متهم می‌کنم قاسم شعبانی را؛ و تمام کسانی را که بی‌توجه یا به دروغ یا از روی ترس، حق مرا ناحق کردند و توجه نکردند که گاهی آنچه واقعیت به نظر می‌رسد، با حقیقت، متفاوت است.
شعله دل‌نازکم!
در جهان دیگر، در سرای باقی، من و تو شاکی هستیم و دیگران، متهم؛ تا خدا چه خواهد. دلم می‌خواهد در آغوشت باشم تا بمیرم.
دوستت دارم.

Iranian demonstrators in Isfahan chanting: “We know who’s throwing acid at our w…

Iranian demonstrators in Isfahan chanting: "We know who's throwing acid at our women; It's the government agents"!


‫کثافت‌ها هم اسید می‌پاشند هم میزنندمون‬

‫فيلم حمله نيروى انتظامى تحت فرمان وزارت کشور دولت روحانی به مردم معترض اصفهان و كتك زدن دختران بانویی فریاد میزند: «کثافت‌ها هم اسید می‌پاشند هم میزنندمون»تظاهرات اصفهان -۳۰ مهر ۱۳۹۳ مردم حاضر در صحنه با نفرت از نيروى سركوبگر انتظامى ميگويند: هم اسيد مى پاشند و هم كتك ميزنند، فكر ميكنند مردم نمى دانند خودشون هستند اين اسيدپاشى ها را انجام ميدهند …يك بانوى آزاديخواه اصفهانى در يك كامنت در صفحه سپيده دم نوشته است:« اينا (روحانی و خاتمی) از اسيد پاش بدترن، ما وقتى روبروى دادگسترى هيچ جواب قانع كننده اى از دادستان نگرفتيم، تجمع رو تبديل به راهپيمايى كرديم و رفتيم توى خيابون دروازه شيراز، فقط هركى اونجا بود حرفمو ميفهمه، شعارها رنگ و بوى سياسى نداشت، تنها تقاضا حفظ امنيت بود، چشمتون روز بد نبينه، يگان ويژه ها محاصرمون كردن و ريختن رو سرمون و تا ميتونستن با باتون پير و جوون و زن و مرد و ميزدن. ميخوام بدونم اينه جواب ما؟ اينه حفظ امنيت شما؟ يه خدايى هم هست، ننگ بر شما. بى غيرتا، اميدوارم سر ناموس خودتون بياد. »متن اعتراضی گروهی از فعالان داخل كشور« شنبه اصفهان تعطیل است »در پی اسید پاشی‌های اخیر در چند روز گذشته و جراحت‌ها و فاجعه‌های بجای مانده و همچنین خودجوشی مردمی در خیابان نیکبخت مقابل دادگستری تصمیم گرفته شد شنبه مورخ ۳ آبان کلیه مقاطع تحصیلی از دبستان تا دانشگاه‌های استان اصفهان اعتصاب کرده و تعطیل گردد. نگران غیبت‌های غیرموجه و حذف واحد نباشید زیرا معلمان ، دبیران و استادان نیز خود بچه و ناموس در این استان دارند و نگران امنیت آنان هستند…یکبار هم ما غیرت نشان دهیم و بخواهیم. هرچقدر سکوت کردیم در مقابل خشکی زاینده رود کافیست در برابر جان و امنیت ناموسمان دیگر سکوت نمیکنیم!لطفا از هر کجای ایران هستید این خبر را کپی و اطلاع رسانی کنید…کپی برای افرادی که نگران امنیت ناموس و بچه هایشان در سراسر ایران هستند اجباری است.محمد آس جی اچفریاد یکی‌ از هموطنان: "مسئولان اسید پاشی به شهروندان ایران به ترتیب ولی فقیه، ریاست جمهور، وزیر کشور و ریاست پلیس اصفهان میباشند. این اشخاص مستقیماً مسئول امنیت شهروندان میباشند و در غیر اینصورت بی لیاقت بوده و باید استعفا دهند! "آیا فردی که در تبلیغات انتخاباتی خودش چنین شعار های پوچی سرداده بود، اکنون مسئولیتی در قبال این جنایت بر علیه بشریت که روی «داعش» را سفید کرده، ندارد؟حسن روحانی هجده خرداد ۹۲ در گردهمایی انتخاباتی در ورزشگاه شیرودی گفته بود:«منزلت را به زنان باز خواهم گرداند، من به کمک پلیس کاری خواهمکرد که امنیت واقعی باشد. کاری می کنم که همه زندانی‌ها آزاد شوندو دختران ما در خیابان احساس امنیت کنند»آیا قرار بود امنیت دختران مردم در خیابان‌های کشورمان ایران تأمین شود، یا امنیت آقازاده‌ها و خانوم زاده‌ها در خارج از ایران؟‬http://j.mp/1CZxIGs‫ روز‌های گذشته بعضی از بانوان محترم این سوال را در فضای مجازی مطرح کرده اند که «آقای روحانی! دختران در اسید سوخته، ارزش یک ابراز تاسف ساده را نداشتند؟»حال جهت یافتن پاسخ این سوال رجوع می‌کنیم به کتاب خود حسن روحانی فردی که از طراحان حجاب اجباری زنان بود و همچنین نامهٔ «خودکشی پسر روحانی به دلیل نفرت از نقش پدرش در حکومت اسلامی و اعدام های دسته جمعی».به نظر شما حسن روحانی (فریدون) که سخنان پسرش او را از اهداف شومش باز نداشت و راه خود را ادامه داد، آیا اکنون میتواند عمیقا برای «دختران در اسید سوخته» ابراز تأسف نماید؟متن نامه پسر روحانی به نقل از نیویورک پست چنین است: «من از دولت شما متنفرم، از دروغ ها ، از فساد شما، از دین شما، از دورویی و نقاق و ارزش گذاری های دوگانه شما، …»خودکشی، پسر بزرگ حسن روحانی به دلیل مخالف با سیستم حکومتی اسلامی که پدرش با آن همکاری داشته بوده. خودکشی پسر بزرگ حسن روحانی در ۲۱ سال پیش چنانچه در نامه خودکشی خود بیان کرده به دلیل شرمسار بودن از اقدامات و پست های پدر خود در حکومت اسلامی " واز وابستگی پدر خود به رژیم " بوده.حسین روحانی، و او هنوز هم در سال ۱۹۹۲ در سن ۲۳ سالگی در حالی که هنوز دانشجو بوده به خودکشی دست زد، او احساس گناه زیادی به این واقعیت داشته که پدرش بخشی از سیستم اعدام عمده فروشی مبارزه تا پس از جنگ، ایران – عراق، کابل ها، کابل مرگ بسیاری از مخالفان اظهار نظر، "از جمله برخی از دوستان و همکاران خود را در این مطالعه، وی در قسمتی از نامه خودکشی خود چنین بیان کرده که "، و یک راه حل نمی بینم به جز خودکشی" او همچنین ذکر کرده از این واقعیت که پدرش در آن سال، مسئول مدیریت از زمان جنگ تا جمهوری هاشمی رفسنجانی، بسیار شرمسار است.او احساس گناه زیادی برای این واقعیت داشته که پدر خود بخشی از سیستم مبارزات انتخاباتی و اعدام های دسته جمعی بخصوص پس از جنگ، ایران – عراق بوده که طناب مرگ را به گردن بسیاری از مخالفان، از جمله برخی از دوستان و همکاران خود او انداخته بوده.‬http://goo.gl/3jMtziحسن‫ روحانی در کتابش اعتراض زنان به حجاب اجباری‌ ر ا به غر زدن تعبير کرد و علی‌ رغم نظر آقای طالقانی كه معتقد به اختیاری بودن حجاب بود گفت: در ستاد ارتش با دوستان تصمیم گرفتیم حجاب الزامی کنیم، که آغازی برای وزاتخانه‌ها و ادارات دولتی باشد …‬http://goo.gl/6V4CbG


‫«مستضعف واقعی‌»‬

‫«مستضعف واقعی‌» در تاریخ سه‌ شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۳ از محمد نوری زاد دعوت به عمل آوردیم، تا در گفتگو با سایت سپیده دم به سوالات افکار عمومی‌ پاسخ دهد. نوشتیم هر سکوتی را نمیتوان کار نادرستی نامید، و هر فریادی هم نشانه‌ شهامت و آزادی‌خواهی نیست و لزوما شک‌ها را برطرف نمیکند!در این مهلت پنج روزه، افرادی با اکانت‌های جعلی با تهدید و فحاشی به گردانندگان سایت سپیده دم، نوشتند که ما «حقیرتر و کوچکتر» از آن‌ هستیم که از جناب آقای نوری زاد «حر زمان» سوال بپرسیم!گویا جناب آقای ترجیح میدهد با بزرگان رسانه‌ همچون علیرضا نوری‌زاده که سخنان ایشان را کاملا درست می‌دانند و آرزو می‌کند در کنار "چشمه علی‌" با محمد نوری زاد درد و دل کند و می‌گوید در صداقت او «هیچ تردیدی» ندارد، مصاحبه نماید!محمد نوری زاد روز گذشته نیز مصاحبه‌ای با تلویزیون اندیشه را به اشتراک گذاشت و نوشت: در این مصاحبه من راجع به ضرب و شتم اخیر و کلانتری و اوین و موضوعاتی دیگر سخن گفته ام. شاید این مصاحبه، برخی از دوستانِ دیر باور را متقاعد کند. گرچه برای کسی که قرار نیست چیزی را بپذیرد، خود خدا هم کاری نمی تواند بکند! فرض کنیم ما به دلیل اینکه هر روز از مقامات جمهوری اسلامی و عوامل آنها در رسانه‌ ها دروغ‌های بسیار می‌شنویم، از دسته «دیر باوران» باشیم محمد نوری زاد نمی‌توانست به جای اینکه گروهی را جهت فحاشی به سراغ گردانندگان سپیددم بفرستد، و در نهایت پای «خدا» را هم به میان آورد، دعوت ما را می‌پذیرفت و به سوالات کاربران در صفحه سپیده دم پاسخ میداد؟تحت چنین شرایطی تصمیم گرفتیم سوالات را در همین صفحه جهت اطلاع افکار عمومی‌ منتشر نماییم، تا به کمک یکدیگر نسبت به «ترفند‌های مختلف این حکومت» که خودشان را فرستاده «خدا» می‌دانند شناخت پیدا کنیم!محمد نوری زاد در تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۹۳، در مصاحبه با علیرضا نوری‌زاده از «تیر مشکوک بودن» که به سمتش شلیک می شود گلایه کرد و جهت توجیه عملکرد به شدت «مشکوک» خود گفت: "برای آقای جعفر پناهی حکم بریدند که نتونه فیلم بسازه‌ ولی‌ او دارد مردانه فیلمش را می‌سازد، و او را «هیچ کاری» نمی‌توانند بکنند، «هیچ کاری»! خانم نسرین ستوده، اگر سر تا پا انتقاد کنند، کما اینکه «آزادانه» دارد سخنش را می‌گوید!، «هیچ کاری» این نظام با او نمی‌تواند بکند! یا خانم گوهر عشقی‌ … و این موجب حسرت من است که …حال سوالاتی که مایل هستیم با مردم ایران در میان بگذاریم این است که اولا آیا جعفر پناهی، نسرین ستوده، گوهر عشقی‌ همانند محمد نوریزاد سابقه همکاری با حسین شریعتمداری را در پرونده خود دارند؟ بارها محمد نوری زاد علت آزادی عمل خود را شهرت بی‌ همتایش دانست و گفته "سام بادی" شده است، از این رو حکومت جرات نمیکند او را به سکوت وادار نماید، و میتواند با همهٔ رسانه‌‌های خارج از کشور مصاحبه نماید و در مقابل مقر‌های وزارت اطلاعات و زندان اوین رژه برود عکس سلفی از خودش بگیرد و در فیسبوک منتشر نماید. حتی اگر به گفته خودش با لگد تخت سینهٔ «یک سرباز گمنام امام زمان» را نشانه بگیرد و زخمی کند، حکومت چاره‌ای ندارد جز اینکه او را در کمتر از ۲۴ ساعت آزاد نماید!!!اما جعفر پناهی که همیشه رفتاری با متانت داشته، سیاستمداران در پارلمان اروپا و معتبرترین جشنواره بین‌المللی فیلم، هنرمندان سرشناس سینما در هالیوود در حمایت از او برخاستند، … اجازه مصاحبه با هیچ رسانه‌‌ای ندارد؟ و به مدت ۲۰ سال از مصاحبه، خروج از ايران و فيلمسازی محروم شده …نسرین ستوده که تصویرش به همراه جعفر پناهی پس از دریافت جایزه ساخاروف بر سردر پارلمان اروپا آویخته شد، و ملیت‌های مختلف در خیابان‌ها به حمایت از او برخاستند اکنون در مهر ماه ۱۳۹۳ دادگاه انتظامی وکلا "ننگین‌ترین رای تاریخ ۱۰۰ ساله ی کانون‌های وکلای کشور" را صادر و نسرین ستوده را از وکالت محروم کرد و همچنين در دیماه ۱۳۹۳ خانه نسرین ستوده در غیابش مورد دستبرد و یورش قرار گرفت که او سپس در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه نوشت : "بدیهی است حفظ امنیت جانی و مالی من وخانواده ام به عهده حکومت ایران می باشد." و همچنین ستار بهشتی‌ که توسط رسانه‌‌ها به مردم دنیا معرفی‌ شد و حتی مردم سوئیس که به بی‌ طرفی‌ شهرت دارند به حمایت از او به خیابان‌ها آمدند، مادر و خواهر و برادرش در مراسم چهلم مورد ضرب و شتم واقع شدند!این افراد به اندازه‌ای شهرت داشتند که هیچ نیازی به آقای نوری زاد نداشتند در کنار آنها عکس گرفته و خود را نماینده آنها معرفی‌ نماید، نماینده‌ای اکنون می‌گوید آنها آزاد هستند و حکومت «هیچ کاری» به آنها ندارد!آیا عکس گرفتن محمد نوری زاد در کنار این افراد جهت حمایت از آنها بود، یا استفاده از شهرت جهانی‌ آنها جهت رسیدن به اهداف خودش و آقای رفسنجانی‌؟ آقای نوری زاد! خانواده ستار «ثروتی‌» دارند كه شما از آن محروم هستيد و «مستضعف واقعی‌» جنابعالی‌ و آقايان هاشمی‌ رفسنجانی‌، سيد محمد خاتمی‌ و علی‌ خامنه ای‌، … هستيد كه كشوری‌ با اينهمه ثروت را به اينجا رسانديد!‬

Ghoncheh Ghavami, in jail for having wanted to watch a volleyball match in a sta…

Ghoncheh Ghavami, in jail for having wanted to watch a volleyball match in a stadium in Tehran, for more than 100 days, is on DRY HUNGER STRIKE NOW!


Timeline Photos
خانواده غنچه قوامی، اعلام کردند او که از ۱۳ روز پیش در اعتراض به ادامه بازداشت موقت خود دست به اعتصاب غذا زده بود از روز شنبه ۱۹ مهرماه دست به اعتصاب غذای خشک زده است.

برادر او ایمان قوامی اعلام کرده است که این زندانی دست به اعتصاب غذای خشک زده است و دیگر آب و چای هم نمی‌نوشد. ایمان قوامی گفته که مسئولان زندان قصد داشتند از اعضای خانواده او که برای ملاقات با غنچه رفته بودند اعتراف بگیرند که غنچه قوامی در اعتصاب غذا نیست.

غنچه قوامی که در انتخابات سال گذشته‌ از حامیان حسن روحانی بود و در لندن به وی رای داده بود، در آخرین پست فیسبوک خود نوشته بود: "… رفع ممنوعيت ورود زنان به ورزشگاه ابتدايی ترين و كم هزينه ترين اقداميست كه دولت روحانی در حوزه زنان می تواند انجام دهد" !

بنا به گزارش‌های رسیده به سپیده دم آتنا فرقدانی هنرمند نقاش و فعال حقوق کودک نیز که با غنچه قوامی در یک سلول زندانی است از ۱۲ روز پیش در اعتصاب غذا به سر میبرد.

همانطور که در تصویر میبینیم آتنا فرقدانی در کنار امید علی‌شناس پلاکاردی را حمل میکرد که روی آن‌ نوشته شده بود: " ما کشتار را در هر نقطه‌ای از جهان محکوم می‌کنیم"

امید علی‌شناس فعال مدنی و فعال حقوق کودکان کار و مهندس عمران است. این جوان ایرانی در ۱۳ شهریورماه ۱۳۹۳، در منزل پدری‌اش به دلایلی نامعلوم بازداشت و پس از تفتیش منزل کامپیوتر، لپ‌تاپ و گوشی وی ضبط شد.
وی تاکنون موفق به چند تماس کوتاه با خانواده خود شده است و در ۳۱ شهریورماه پس از تجمع تعدادی از فعالان در مقابل زندان اوین موفق به ملاقات با مادرش شد.

سعید شیرزاد فعال حقوق کودک نیز در ۱۲ خردادماه ۱۳۹۳، در محل کار خود در پالایشگاه تبریز، به دلایل نامعلوم بازداشت و سپس به تهران انتقال یافت.
این فعال حقوق کودک اولین بار در تاریخ ۳۱ مرداد‌ماه ۱۳۹۱، زمانی که برای امداد و کمک‌رسانی به مردم زلزله‌زده آذربایجان شرقی به اهر رفته بود، بازداشت و پس از گذراندن ۱۹ روز، با قید کفالت از زندان آزاد شد.
سعید شیرزاد فعال حقوق کودک روز ۱۵ مهرماه ۱۳۹۳، به اتهام اجتماع و تبانی مورد محاکمه قرار می‌گیرد. وی هم‌اکنون در بند ۸ زندان اوین به سر می‌برد.

آرش صادقی و همسرش گلرخ ایرایی روز شنبه ۱۵ شهریور ماه به همراه دوتن از دوستانشان در محل کار خود بازداشت شدند.
دوستان این زوج پس از چند روز آزاد شدند اما آرش و گلرخ همچنان در بازداشت بسر می‌برند.

مادر آقای صادقی در جريان نخستين بازداشت او در سال ۱۳۸۸ ظاهرا به دليل وحشت‌زده شدن از هجوم شبانه ماموران امنيتی به منزلش، دچار ايست قلبی شد و درگذشت.

آرش صادقی صبح روزی که برای آخرين بار بازداشت شد، در مطلبی که در صفحه فيس‌بوک خود منتشر کرد، انتقاداتی نسبت به اکبر هاشمی رفسنجانی و قاسم سليمانی، فرمانده سپاه قدس ايران مطرح کرد.

او از جمله نوشت که یه روزی هاشمی به کاردینال ریشلیو تشبیه میشد و متهم بود به دست داشتن در قتلهای زنجیره‌ای و همکاری با پدر ژوزف در خصوص از میان برداشتن روشنفکران و دگراندیشان و امروز نماد و مظهر اصلاحات.
سردار قاسم سلیمانی هم تا چندی پیش یکی از فرماندهان سپاه قدس بود که در اقصی نقاط دنیا اهداف امریکا و دشمنان نظام رو مورد هدف قرار میداد و یکی از عوامل سرکوب مردم بعد از کودتای ۸۸" و حالا تبدیل شده به قهرمان ملی

جناب پورمحمدی هم جای خود دارند.
با این وضعیت پیش بریم احتمالا باید منتظر باشیم روزی از روح الله حسینیان و فلاحیان هم به عنوان اسطوره‌های ملی ومیهنی یاد بشه. شاید هم یه روزی بیان و به عنوان یه نیروی تحول خواه کاندید بشن و ماهم بریم بهشون رای بدیم. خدارو چه دیدی.

حسن روحانی ۲ مهر ۱۳۹۳ در جلسه‌ای در بنیاد "امریکای نو" در پاسخ به سوال "فرید زکریا"، گرداننده‌ی جلسه در خصوص حکم «زندان و شلاق» صادرشده برای تعدادی از جوانان سازنده‌ی یک موزیک‌ویدئوی "بی‌ضرر" برای آهنگ "خوشحال" (Happy) : بازداشت چند جوان در ایران مساله مهمی نیست!

«ما خیلی مشکلات در جهان داریم تا بخواهیم درباره‌ی بازخواست چند نفر که یک مساله‌ی "عادی" است صحبت کنیم.»

محمد خاتمی هم چندی پیش گفته است: ما در انتخابات شرکت نکرديم که دوستان ما روی کار بيايند بلکه نظر ما اين بود که روال ها و رويکردهای نادرست اصلاح شود و بحمدالله دولت و رييس جمهوری داريم که رويکرد خوبی دارد.

#iran Zahra Rahnavard admitted to Noor Eye Hospital & Clinic for Eye Surgery

Zahr Rahnavard, May 10th, 2013 LandscapeFriday October 10th, 2014 –  Zahra Rahnavard, the wife of the Leader of the Green Movement Mir Hossein Mousavi, who has been under illegal house arrest for over 1300 days, underwent eye surgery on Friday October 10th, at Noor Eye Hospital & Clinic, the first ophthalmology sub-specialty clinic in Iran established in 1993. Mrs Rahnavard’s eye surgery took place three months after her physician had recommended immediate treatment.

According to reports by Kaleme Rahnavard’s eye surgery was a success and Mrs Rahnavard is in good condition. She was accompanied by her husband Mir Hossein Mousavi, but her daughters were yet again denied the right to accompany their parents to the hospital.

Source: Kaleme – http://j.mp/1uUUaA5

زهرا رهنورد صبح امروز برای عمل جراحی چشم به بیمارستان نور مننتقل شد.ا

به گزارش خبرنگار کلمه، زهرا رهنورد که حدود سه ماه پیش مورد معاینه پزشک متخصص قرار گرفته و مشخص شده بود به عمل نیاز دارد، صبح امروز جمعه ۱۸ مهر برای درمان به مرکز تخصصی چشم پزشکی نور منتقل شد.ا

بر اساس این گزارش، میرحسین موسوی در انتقال به بیمارستان همسرش را همراهی کرده اما همچون عمل سه هفته قبل میرحسین، دختران آنها اجازه نیافته اند در بیمارستان، پدر و مادرشان را همراهی کنند.ا

حال عمومی دکتر رهنورد پس از عمل، خوب گزارش شده و نتیجه عمل هم رضایت بخش بوده است.ا

میرحسین موسوی نیز حدود سه هفته پیش، در روز شنبه ۲۹ شهریور تحت عمل جراحی چشم قرار گرفت و عمل وی با موفقیت به پایان رسید.ا

در اواسط تابستان گذشته، پزشکان معتمد دولت که مورد اعتماد خانواده نیز هستند، پس از معاینه چشم میرحسین و رهنورد بر لزوم عمل جراحی چشم برای ایشان تاکید کرده بودند. اما با وجود مکتوب شدن این گزارش های پزشکی، چند هفته طول کشید تا عاملان حصر غیرقانونی برای درمان نخست وزیر امام و همسر محصورش اقدام کنند.ا

Life of Prisoner of Conscious Mr Boroujerdi at Risk Days before Iran’s Presiden…

Life of Prisoner of Conscious Mr Boroujerdi at Risk

Days before Iran's President Hassan Rohani addresses United Nations General Assembly, Ayatollah Hossein Kazemeyni Boroujerdi, the prominent dissident clergy was informed that he will be executed for "anti-government views" — that is if Iran, by again withholding repeatedly-requested medical attention, does not passively execute him first.

According to reliable sources inside Iran, "Ayatollah Boroujerdi's health condition is worse than ever, and prison docors have said that if the prisoner does not receive immediate medical attention, he will die within days or even hours…." The authorities have been refusing medical intervention.

Ayatollah Boroujerdi, has spoken out against political Islam and been strong advocate of separation of religion and state, for which Iran sentenced him to 11 years as an Iranian political prisoner.

Read more:
http://j.mp/1s738KN


Timeline Photos
ترفند هایی که حسن روحانی از اربابان انگلیسی خود آموخت!

خبر فوری: کاظمینی بروجردی را برای اجرای حکم اعدام به انفرادی منتقل کردند

کمیته بین‌المللی علیه اعدام – نماینده کاظمینی بروجردی در خارج کشور امروز خبر داد که ساعاتی پیش او را برای اجرای حکم اعدام برده‌اند. گفته‌شده است که او چند روز قبل از طرف دادگاه روحانیت به اعدام تهدید شده است.

http://j.mp/1sNB6ES

فعالان فضای مجازی که جهت دفاع از روحانی حقوق میگیرند، می‌گویند اعدام‌ها به دولت ربطی‌ ندارد!

حال می‌خواهیم در مورد چند ترفند که اربابان روحانی به او آموزش داده اند بنویسیم. آیا می‌خواهیم در مورد قوانین مصوب همان حکومت اسلامی که او را به عنوان رئیس جمهور مسؤول و ناظر بر سه قوه شناخته است بنویسیم؟ یا کمی‌ از قوانین نا نوشته صحبت کنیم …

آیا می‌خواهیم در مورد وعده‌های دروغ او پیش از انتخابات که گفته بود: " کاری می‌کنم که همه زندانی‌ها آزاد شوند و دختران در خیابان احساس امنیت کنند، اگر ملت مرا انتخاب کنند برخی‌ مسائل را توضیح خواهم داد! ( در همه‌جای دنیا کاندیدا ها اول مسائل را کامل توضیح میدهند، بعد از مردم می‌ خواهند که به آنها رای دهند، اما این آخوند دروغ گو می‌گوید اول رای بدید، بعدا "برخی‌" مسائل را توضیح خواهم داد )"

برایتان از این بگوییم که اکنون نه دختران امنیت دارند و نه زندانیان آزاد شدند، بلکه دختران مورد مورد ضرب و شتم قرار می گیرند، به مادر دختری که بدليل دفاع از خود در مقابل تجاوز زندانیست گفته‌اند: «فردا می‌توانی جنازه دخترت را تحویل بگیری»، سازندگان ویدیوی “هپی” به ۹۱ ضربه شلاق و از شش ماه تا یکسال حبس تعلیقی محکوم شدند، غنچه قوامی که در بازداشت کوتاه مدتش به سيلی زده شده و بر روی زمين کشيده شده بود و آثار کبودی بر بدن او مشهود بوده است اکنون جرمش «تبلیغ علیه نظام» اعلام شد، …

آیا می‌خواهیم پاسخ‌های روحانی را مرور کنیم که در مورد جوانانی که به ۹۱ ضربه شلاق محکوم شدند گفت: "بازداشت چند جوان در ایران مساله مهمی نیست"

یا پرسش یکی‌ از حضار که از روحانی در نیو یورک پرسیده بود: شما در مراسم شام پارسال گفتید همه ایرانیها بیایند ایران. غنچه قوامی آمد و دستگیر شد و رئیس دولت "تدبیر و امید" پاسخ داده بود: امسال هم بیایید شام!

یا آنجا که گفت گمان نمیکنم که کسی بخاطر ژورنالیست بودن بازداشت و یا زندانی بشود!!

خیر اینبار می‌خواهیم در مورد یک قانون نا نوشته برایتان بگوییم، قانونی‌ که می‌گوید هرگاه دروغ‌های رئیس دولت افشا شد، هرگاه بی‌ کفایتی دولت در سیاست داخلی‌ و یا سیاست خارجی‌ آشکار شد، جهت انحراف افکار عمومی‌ و همچنین ایجاد جو رعب و وحشت ، عده‌ای به اعدام تهدید می شوند، عده‌ای دیگر به شلاق و زندان ، ….

می‌توان با اطمینان گفت امسال سفر تبلیغاتی روحانی با شکست مواجه شد چرا که در سازمان ملل دیگر معدود کشور هایی برای شنیدن سخنان فریبکارانه او حضور پیدا کردند، و این بار حتی اصول اولیهٔ سخنرانی‌ هم رعایت نشده بود و سخنانش در مقابل صندلی‌های خالی‌ رنگ و بوی نژاد پرستی‌ به خود گرفته بود!

این بار به اندازه سال پیش نه مطبوعات غربی به دنبال این بودند که آیا اوباما و روحانی ملاقات می‌کنند یا دست می‌دهند یا چیز دیگر. نه ایرانیان در فضای مجازی!

همچنین نشست وزاری خارجه 1+5 با جمهوری اسلامی در باره هسته ای به دلیل فقدان پیشرفت در روند مذاکرات لغو شد!

این در حالی‌ است که دور جدید مذاکرات هسته‌ای در حالی آغاز شده بود که تنها دو ماه تا پایان ضرب الاجل تعیین شده یعنی ۲۴ ماه نوامبر، برای رسیدن به توافق جامع بر سر برنامه هسته‌ای ایران فرصت باقی مانده است.

و همچنین بسیاری از دروغ‌های آشکار حسن روحانی که توسط معدود روزنامه نگران مستقل و فعالان سیاسی افشا شد.

همگی‌ این موضوعات خوراک مناسبی برای بحث در فضای مجازی حول محور بی‌ کفایتی دولت روحانی و نظام اسلامی بود!

اما ناگهان قوه قضایه به کمک دولت شتافت و با اعلام چند حکم قرون وسطایی از جمله تهدید به اعدام ریحانه جباری و آیت‌الله بروجردی ، ۹۱ ضربه شلاق برای سازندگان ویدیو هپی، و اعلام اتهام «تبلیغ علیه نظام» برای غنچه قوامی، … جایی برای نفس کشیدن و بحث در مورد دست آورد سفر روحانی باقی‌ نگذاشت!
ملتی هم که درگیر نجات دادن جان عزیزان خود از چوبه دار باشد، آیا وقتی‌ باقی‌ خواهد ماند که در مورد عملکرد دولت بحث نماید؟ داستان "خردل و سگ" چرچیل را به یاد دارید؟

و جالب اینجاست که فعالان شناخته شده فیس‌بوکی که سابقه لابی گری آنها برای حکومت بر کسی‌ پوشیده نیست، و همانها که چند ماه پیش به دست‌اندرکاران " کمپین جلوگیری از اعدام ریحانه" ایراد میگرفتند که هیاهوی رسانه‌ای راه انداخته اند و باید به فکر مقتول باشند و ملاحظه خانواده کارمند وزارت اطلاعاتی‌ که قصد تجاوز به یک دختر را داشته بکنند، و خواهان لغو اعدام نشوند!

اما اینبار مصلحت نظام ایجاب میکرد، که با هیاهوی رسانه‌‌ای با یک تیر چند نشان بزنند: هم تلاش برای نجات ریحانه را جایگزین بحث پیرامون سفر روحانی و عدم دست آوردش نمایند، هم روزنامه نگاران و فعالان وابسته که با زیر سوال رفتن روحانی ، خودشان و فعالیت‌هایشان در کمپین انتخاباتی روحانی ، نیز نزد افکار عمومی‌ به زیر سوال میرفت، با یک ژست حقوق بشری ، خود را تطهیر نمودند، تا برای ماله کشی‌‌های بعدی آماده باشند! و از طرفی‌ با ایجاد فضای رعب و وحشت، بسیاری از مردم را از بحث سیاسی دور می‌نمایند!

البته پر واضح است که بسیاری از هموطنان عزیز، روحشان از زد و بند‌های پشت پرده و ترفند‌های مقامات جمهوری اسلامی، بی‌ خبر است و صرفاً از روی انسان‌دوستی و دلسوزانه خواهان لغو اعدام ریحانه شدند.

یکی‌ دیگر از تاک تیک‌های نخ نما برای موجه جلوه دادن دولت که از زمان خاتمی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است، حمله‌های ظاهری چهره‌های خشن، کریه و بی‌ آبرو به مسئولینی است که اکنون وظیفه خطیر لبخند زدن به دوش آنها گذشته شد. (در آینده در رابطه با این تاکتیک بیشتر توضیح خواهیم داد)

اواخر مرداد ماه گذشته دکتر ملکی‌ فعال حقوق بشر، نویسنده و اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از سال ۱۳۵۷ با انتشار یاداشتی تحت عنوان "مار، کبوتر نمی‌زاید؛ ریشه مشکلات کجاست؟" نوشت:

چه می شد، آنها که آگاهانه یا نا آگاهانه با فراموش کردن تجربه های گذشته و علیرغم هشدار دلسوزان دوباره به صندوقهای رأی دل بستند و به کسی که در تمام این ۳۵ سال یکی از عوامل حکومت بود، رأی دادند و پندارگرایانه فکر می کردند روحانی با دیگران تفاوت دارد و به وعده های خود عمل می کند، می اندیشیدند که ریشه اصلی مشکلات از کجاست؟ پس از گذشت یک سال وضع نه تنها بهتر که روز به روز بدتر می شود. از حقوق بشر و وعده های داده شده خبری نیست، زندانها مملو از روزنامه نگاران و دانشجویان دگراندیش است، اعدام ها به وضع وحشتناکی افزایش یافته، رفتار با زندانیان سیاسی بد و بدتر شده، حادثهٔ کم سابقهٔ حمله به بند ۳۵۰ در این دوران اتفاق افتاده و با همهٔ وعده-ها، عاملین این جنایت نه تنها تنبیه نشدند بلکه روز به روز به فشار بر زندانیان بی گناه می افزایند. اثر دخالت ها در عراق و سوریه به نتایج وحشتناکی رسیده و حوادث مرگبار دیگر که مردم ما شاهد آن بودند از جمله به سخره گرفتن حقوق بشر از سوی مقامات عالی کشور، به بازی گرفتن قوانین خودساخته و محکومیت های طولانی مدّت و در این اواخر محکومیت استادان و حمله و هجوم به منزل دکتر رفیعی و اهانت به همسر و دختر ایشان که اینها همه در زمان ریاست جمهوریِ کسی صورت گرفته که وعده ی استقلال دانشگاهها را داده بود. چه می‌شد اگر آن‌ها که به وعده‌های روحانی امید بسته بودند، دست به اعتراض می زدند؟

چه می شد، اگر جناب رئیس جمهور در برابر حکم های بدون حساب و سنگین قضات دادگاه ها به عنوان مسؤول و ناظر بر سه قوه یکبار به این گستاخی قضات و اعمال خلاف و ضد حقوق بشری مأمورین وزارت اطّلاعات و اطّلاعات سپاه و دیگر اطّلاعاتی ها که سرنوشت مردم را در دست گرفته اند اعتراض می کرد و از حق مظلومین دفاع می نمود؟

لطفا این مقاله دکتر ملکی‌ را اگر نخوانده اید، به لینک زیر مراجعه نمائید:

http://j.mp/1qWT1Se


Timeline Photos
عباس کیارستمی، اصغر فرهادی، مجید مجیدی، رخشان بنی‌اعتماد، رضا میرکریمی و محمد مهدی عسگرپور در یک کمپین خواستار رسیدن به توافق هسته‌ای و حمایت مردم از این توافق شدند.

این گروه اعلام کرده‌اند که هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست. در یکی از پست‌های منتشر شده کمپینی این سینماگران آمده: تحریم‌ها به مردم معمولی ضربه می‌زند نه برنامه‌های هسته‌ای. و در ادامه از افراد خواسته‌اند در حمایت از به نتیجه رسیدن توافقات هسته‌ای به این کمپین بپیوندند.

خانوم‌ها و آقایان! همگی‌ ما به خوبی‌ می‌دانیم تحریم‌ها به مردم ضربه میزند و همچنین می‌دانیم توافق بر عدم توافق ارجحیت دارد! حکومت دیکتاتوری مذهبی‌ را هم خوب می‌شناسیم!

حال آیا سینماگران محترم میتوانند برای رسیدن به یک توافق (که در جهت منافع مردم ایران باشد، نه تثبیت «ولایت مطلقه فقیه» )، برای این پرسش که ۸ سال پیش توسط عبدالله رمضان زاده پرسیده شد پاسخی بیابند؟ مجید مجیدی که روابط بسیار ویژه‌ای با علی‌ خامنه‌ای دارد چه بسا بتواند نظر «ولایت مطلقه فقیه» را در این باره جویا شود.

عبدالله رمضان زاده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۵ پرسیده بود:

" در همه كشورها برای اعتمادسازی اول نيروگاه می سازند، بعد غنی سازی می كنند. دنیا از ما سوال مي‌كنند كه وقتی شما نمی توانيد نيروگاه بسازيد غنی سازی را برای چه می خواهيد. تنها دو كشور راهی جز اين رفتند و بدون اينكه نيروگاه بسازند بدنبال غنی سازی رفتند يكی ليبی و ديگر كره شمالی كه ملت خود را به فلاكت انداختند. "

و چند پرسش از اصغر فرهادی، که اواخر آذر ماه سال گذشته نسبت به دولت" اعتدال و امید" ابراز خوشبینی کرد و گفت برای قضاوت درباره عملکرد حسن روحانی هنوز باید منتظر بود!

آقای فرهادی ، آیا معتقد هستید پس از گذشت تقریبا یک سال از انتشار سخنان گوهربار جنابعالی و آشکار شدن بسیاری از دروغ‌های حسن روحانی، برای قضاوت درباره عملکرد فردی که ۲۰ سال نماینده خامنه‌ای بوده، در سال ۷۸ خواهان سرکوب و اعدام دانشجویان شده، و شهریور ماه ۱۳۹۳ به همراه سخنگوی دولت زنان بی‌ حجاب را "بیمار" خطاب کرده، هنوز باید منتظر بود؟ آیا تسهیلات ویژه دولتی در اختیار شما قرار داده شده که کماکان امیدوار باقی‌ مانده اید و در مقابل تبعیض و ظلم آشکار دولت سکوت می‌کنید؟

آقای فرهادی شما که دارای روابط ویژه با سید محمد خاتمی هستید، حتما بهتر میتوانید پاسخ پرسشی که ما هفته گذشته در صفحه سپیده دم منتشر نمودیم را بیابید.
روحانی در نیو یورک گفته در ایران «نیاز ما» ( به تعداد سانتریفوژها) توسط دولت و مجلس تعیین می شود و مجلس مصوب کرده که در آینده باید بیست هزار مگاوات «برق» از طریق انرژی هسته ای تولید شود.

وقتی حسن روحانی ، همان فردی كه از ابتدای تبلیغات انتخاباتی اش یکی از شعارهای مهم و عمده خود را تشكيل “دولت راستگویان”بیان کرد و یکی از محوری ترین شعارهای انتخاباتی اش آزادی روزنامه نگاران و زندانیان سیاسی بود، در دوربین زُل می زند و در مورد روزنامه نگاران اسير آشکارا به مردم دروغ می گوید چه تضمینی وجود دارد در مورد اهداف برنامه هسته ای دروغ نگوید و براستی انرژی هسته ای را جهت تامين بیست هزار مگاوات «برق» می خواهند؟

مگر حسن روحانی برای فریب افکار عمومی‌ قبل از انتخابات نگفته بود «بهتر است در این مملکت سانتریفیوژ بچرخد ولی زندگی مردم هم باید بچرخد»؟

حال چه شده است که اهمیت انرژی هسته ای از آب آشامیدنی بیشتر شده است؟

مگر بیزاری مردم از احمدی‌نژاد به خاطر پا فشاری او بر انرژی هسته‌ای نبود؟

اگر واقعاً حکومت مذهبی‌ ایران اینقدر دلسوز شده است که «دلواپس» تامین برق مصرفی شهروندان ایرانی‌ است، چرا به «نیاز» های دیگر شهروندان از جمله «آب» که برای حیات بشر بسیار بسیار حیاتی تر از برق است اهمیت نمیدهد؟ چرا کوچکترین ارزشی برای محیط زیست قائل نیست؟ گناه کم آبی را نیاندازید گردن خشکسالی، مقصر اصلی همه دولتهایی اند که بعد از جنگ اداره کشور را بر عهده گرفتند!

آیا در کشوری که دولتش به زندانیان سیاسی دربندش ناجوانمردانه حمله وحشیانه می‌کند، به دراویش که جزو صلح طلب‌ترین شهروندان ایران هستند دولت "تدبیر و امید" مورد حمله خونبار قرار میدهد، مشاور وزیر دولتش تجاوز ناظم مدرسه را با رضایت کودکان می‌داند و می‌گوید یک «کشش دو طرفه» وجود داشته است، به دختری که صرفاً میخواسته مسابقه والیبال تیم ملی‌ را تماشا کند، را با کتک مفصل کبود و روی زمین میکشد و در زندان انفرادی محبوس می‌کند، …

در حالی‌ مردم در ایران در صف دریافت کالا زیر دست و پا می‌میرند، اما دولت پول آنها را خرج موشک‌هایی‌ می‌کند که حماس به در و دیوار میکوبد، در حالی‌ که میدان‌های شهر‌ها به قرون وسطا تبدیل شده اند و گروه گروه و با عجله بیگناه و با گناه را دار میزنند و فشار‌ها و آزار‌های بیمارگونه بنام دین بیداد می کند.
چنین دولت تاریک اندیشی‌ دغدغه برق و روشنایی منازل شهروندان را دارد؟

و پرسش دیگر اینکه بر فرض هم توافق هسته‌ای انجام شد، دولتی که همه نا بسامانی ها، معضلات و جنایت‌ها را به گردن دولت قبلی‌، تندرو ها، جبهه پایداری ها، … می‌اندازد، چه تضمینی وجود دارد حتی پس از توافق نهائی با کشور‌های ۵+۱ ، زیر پا گذاشته شدن تعهدات را طبق معمول به گردن تندرو‌ها نندازند؟ همانطور که وزارت اطلاعات دولت تدبیر و امید زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار داد، اما هیچگاه مسئولیت آن حمله ناجوانمردانه را نپذیرفت!

*****

آب تهران شور شد!
گناه کم آبی را نیاندازید گردن خشکسالی، مقصر اصلی همه دولتهایی اند که بعد از جنگ اداره کشور را بر عهده گرفتند!

با ادامه گرمای هوا در ایران، مسئله خشکسالی و کمبود آب در کشور روز به روز به مرحله بحرانی تری می رسد. حالا مقامات بلند پایه هم دست به "دعا" برداشته اند و تحرکات خود را برای جلوگیری از یک بحران بی سابقه زیست محیطی آغاز کرده اند …

چند روز پیش محمد آقازاده با انتشار متنی در فیسبوک نوشت:

❊برای نابودی کشورمان نیاز به صدام ، داعش و دیگر دشمنان رنگارنگ نداریم ، خودمان ، منش مان و خنجری که برای دریدن سینه امروز و فردای کشور بدست گرفتیم و بی محابا فرود می آوریم کافی است

❊گناه کم آبی را نیاندازید گردن خشکسالی، مقصر اصلی همه دولتهایی اند که بعد از جنگ اداره کشور را بر عهده گرفتند، با حفر چاههای عمیق مخالفتی نکردند ، با سدهای سازی های غیر کارشناسانه بجای مدیریت آب آنرا به هدر دادند، کسانی که با کاشت پسته منابع کم آب کرمان را بر باد دادند چه کسانی بودند جز افراد پر نفوذ، سالهاست به ما می گویند بیست و پنج درصد آب تهران در لوله های فرسوده از دست می رود ، با بخشی از غارت بزرگی که در کشور رخ داد می شد این لوله ها را ترمیم و اینمهه آب را صرفه جویی کرد ، هر کس این کار را نکرده جنایت کار است و باید در دادگاه محاکمه شود ، در شرایط کم آبی چرا شهرداری باید دریاچه در اتوبان همت بسازد تا بساز و بفروش ها به سودهای هنگفت برسند، چرا شبکه فاضلاب تهران هنوز شکل نگرفته است تا از پسمانده های آب بدرستی استفاده مجدد شود، لااقل آب دریاچه شهرداری از آن پر شود

❊گمان نکنید ما بی تقصیریم تیشه بر داشته ایم بر ریشه خود می زنیم ،نه تنها در مصرف آب صرفه جویی نمی کنیم ، بلکه شلنگ بر می داریم با آب پر فشارماشین مان ، کف حیات مان را می شوریم ، بجای آنکه با آبپاش درخت و باغچه را آب بدهیم با شلنگ تشنگی را برای خودمان به ارمغان می اوریم ، سهم ما در این خیانت تاریخی به همان اندازه دولتمردان مقصرند ما هم مقصریم ، آنها با امکانات زیادشان و ما با اندک امکانات مان مشغول تخریب یک کشوریم ، اگر ما تغییر کنیم و به دولت فشار بیاوریم تغییر کند جتما این اتفاق می افتد ،

کیارستمی: از اين جمله خود ذره‌ای عقب‌نشيني نمي‌كنم كه ما درگير جنگی شديم كه هيچ…

‫کیارستمی: از اين جمله خود ذره‌ای عقب‌نشيني نمي‌كنم كه ما درگير جنگی شديم كه هيچ مفهومی نداشت

عباس کیارستمی در آن بخش از سخنان خود که به فیلم‌های حاتمی‌کیا اشاره کرده بود، گفته بود: «فیلم‌های تو نماند، چون تو راجع به یک پریودی از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن پریود هم بچه‌ها را به هیجان آورد.»

منظور کیارستمی از «پریود» «بازه زمانی» بود اما رئیس دیوان عدالت اداری ایران آن را با «عادت ماهیانه زنان» یکی گرفت و این سخنان کیارستمی را به دلیل استفاده از کلمه «پریود»، «بی‌شرمانه» خواند.

محمدجعفر منتظری رئیس دیوان عدالت اداری ایران اکنون بر آشفته شده و می‌گوید: «این تعبیر بی‌شرمانه که از سوی مغز متفکر مشروب‌خوار غرب‌گرای افتاده در داخل غرب اخیرا نسبت به دفاع مقدس بر زبان جاری شده و بنده از بیان آن خجالت می‌کشم، به نظرتان ناشی از چیست؟»‬


‫جنگی كه هيچ مفهومی نداشت‬

‫کیارستمی: از اين جمله خود ذره‌ای عقب‌نشيني نمي‌كنم كه ما درگير جنگی شديم كه هيچ مفهومی نداشت عباس کیارستمی در آن بخش از سخنان خود که به فیلم‌های حاتمی‌کیا اشاره کرده بود، گفته بود: «فیلم‌های تو نماند، چون تو راجع به یک پریودی از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن پریود هم بچه‌ها را به هیجان آورد.»منظور کیارستمی از «پریود» «بازه زمانی» بود اما رئیس دیوان عدالت اداری ایران آن را با «عادت ماهیانه زنان» یکی گرفت و این سخنان کیارستمی را به دلیل استفاده از کلمه «پریود»، «بی‌شرمانه» خواند. محمدجعفر منتظری رئیس دیوان عدالت اداری ایران اکنون بر آشفته شده و می‌گوید: «این تعبیر بی‌شرمانه که از سوی مغز متفکر مشروب‌خوار غرب‌گرای افتاده در داخل غرب اخیرا نسبت به دفاع مقدس بر زبان جاری شده و بنده از بیان آن خجالت می‌کشم، به نظرتان ناشی از چیست؟» عباس کیارستمی، فیلمساز ایرانی در واکنش به کسانی که او را متهم به توهین به «ارزش‌های دفاع مقدس و شهدا» کرده‌اند، از سخنان خود دفاع کرد و گفت: «هنوز هم می‌گویم و از این جمله خود ذره‌ای عقب‌نشینی نمی‌کنم که ما درگیر جنگی شدیم که هیچ مفهومی نداشت.»برندهٔ جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن در سال ۱۹۹۷ در سخنانی در یک کارگاه فیلم‌سازی در دانشگاه سیراکیوز نیویورک که چند ماه قبل برگزار شد و انتشار ویدئویی کوتاه از آن در روزهای گذشته جنجال‌های فراوانی را در فضای سینمای ایران برانگیخته، با اشاره به مقاله‌ای از ابراهیم حاتمی‌کیا، پیش از سفرش به امریکا گفته بود: «یکی از فیلم‌سازانی که با گرفتن بودجه‌های سنگین، فیلم‌های جنگی می‌سازد، گوش من را پیچانده بود که در زمانی که ما در جبهه‌ها می‌جنگیدیم، کیارستمی دنبال دفترچه دوستش می‌گشت.»عباس کیارستمی اشاره می‌کند به ساخته شدن فیلم هایی برای به هیجان آوردن جوانان جهت رفتن به جنگ و کشته شدن!اشاره آقای کیارستمی و پرسش اینکه چگونه نوجوانان و جوانان از بین رفتند، به زمانی‌ است که محمد خاتمی به فرمان خمینی به سرپرستی مؤسسه مطبوعاتی کیهان منصوب شده بود و پس از آن‌ با عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با نیروهایش مشغول فریب کودکان و نوجوانان برای اعزامشان به خط مقدم جبهه بود و با وجودی که پس از آزادی خرمشهر صدام حاضر به صلح شد و هیاتی از کشورهای عدم تعهد به ایران آمدند و خواستار پایان جنگ و پرداخت غرامت از طرف صدام بودند اما اصول گراها و اصلاح طلبان امروزی چشم ها را بسته و عربده زنان بر طبل جنگ میکوبیدند. لطفا این ویدیو را در لینک زیر ببینید: ‬http://goo.gl/x9Rmabکیارستمی‫ نیز در مصاحبه‌اش با حبیب‌ احمدزاده، بدون اشاره به نام حاتمی‌کیا گفته است: «آن رزمنده‌ها کار انسانی خودشان را انجام دادند و من چرا باید حرکت آن‌ها را زیر سئوال ببرم. همین الان هم خجالت می‌کشم وقتی می‌گویم نسبت به این‌ها مدیونم. خجالت‌آور است چون می‌رود در باب دیگری که من مثلا ترسیده‌ام و از روی ترس این حرف‌ها را می‌زنم. اما من چه موقعیتی دارم که به خاطرش بترسم؟ من کجا مورد عنایت و لطف این دوستان قرار گرفتم؟ من چه وقت عزیز کسی بوده‌ام؟ لطفا به این‌ها پاسخ بدهید.»چهار روز پیش نیز علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران درباره اظهارات عباس کیارستمی در دانشگاه سیراکیوز گفت: «این حرفی که ایشان زده قابل قبول نیست. ایشان می‌گوید جنگ نامفهوم!»وی افزود: «دفاع مقدس که دیگر جزو حماسه‌هایی است که همه آحاد ملت به آن معتقدند. دفاع مقدس، دفاع از سرزمین، دفاع از اسلام، دفاع از نوامیس بوده و دیگر کسی نمی‌تواند آن را زیر سئوال ببرد.»در همین حال حجت‌الله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی کشور چند روز پیش گفت که «مطمئن است عباس کیارستمی ایران، عاشق دفاع مقدس است.»ایوبی خواستار بررسی این موضوع شد که چرا صحبت‌های کیارستمی با گذشت شش ماه از آن هم‌زمان با «هفته دفاع مقدس» مورد توجه و دست‌آویز این حملات قرار گرفته است.محمدجعفر منتظری٬ رئیس دیوان عدالت اداری یکی دیگر از کسانی بود که نسبت به سخنان کیارستمی در دانشگاه سیراکیوز واکنش نشان داد.عباس کیارستمی در آن بخش از سخنان خود که به فیلم‌های حاتمی‌کیا اشاره کرده بود، گفته بود: «فیلم‌های تو نماند، چون تو راجع به یک پریودی از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن پریود هم بچه‌ها را به هیجان آورد.»منظور کیارستمی از «پریود» «بازه زمانی» بود اما رئیس دیوان عدالت اداری ایران آن را با «عادت ماهیانه زنان» یکی گرفت و این سخنان کیارستمی را به دلیل استفاده از کلمه «پریود»، «بی‌شرمانه» خواند.محمدجعفر منتظری گفت: «این تعبیر بی‌شرمانه که از سوی مغز متفکر مشروب‌خوار غرب‌گرای افتاده در داخل غرب اخیرا نسبت به دفاع مقدس بر زبان جاری شده و بنده از بیان آن خجالت می‌کشم، به نظرتان ناشی از چیست؟»چه کسی آتش جنگ هشت ساله ایران و عراق را افروخت؟آیت‌الله خمینی به دلایل متعددی انگیزه بالایی برای دعوت به راه‌اندازی انقلاب اسلامی در عراق داشت. از دید وی انقلاب بهمن ۵۷ در ایران با انگیزه اسلامی انجام شده و محدود به مرزهای ایران نبود. وی در اندیشه بسط گفتمان انقلاب اسلامی به کل جهان اسلام و احیای خلافت اسلامی بود. در این مسیر عراق را به دلیل حضور قوی مراجع شیعه نزدیک ترین کشور به ایران می‌دانست. از این رو سعی کرد تا شیعیان عراقی را برای تکرار تجربه جمهوری اسلامی تشویق نماید. در عین حال وی نظر شخصی منفی به حکومت عراق و شخص صدام حسین نیز داشت و انها را در جبهه کفر و غیر اسلامی به شمار می‌آورد.او در هنگام اقامت در عراق روابط تنش‌آلودی با دولت این کشور داشت و حاضر به همکاری با آنها در دعوای ایران و عراق نشده بود. صدام مدعی بود که همه خواست‌های آیت‌الله خمینی را دولت عراق انجام داده بود. اما وی به همکاری دولت عراق احترام نگذاشته بود.پنج ماه قبل از حمله صدام به ایران در ۳۰.۰۱.۱۳۵۹ تیتربزرگ عنوان اصلی روزنامه کیهان : امام ارتش عراق را به قیام دعوت کرد ….خاطره‌ای از قول حسین زاهدی که در آن زمان یکی ازمهره‌های رژیم بوده است انتشار یافته ومتن خاطره از این قرار است .در یکی از سفر‌هایم به ایران حدود سال هفتادویک شمسی ونود و دو میلادی روزی در حضور مرحوم مهندس بازرگان صحبت به جنگ ایران و عراق کشید واینکه ایا ممکن بود در ان شرایط از این جنگ پیش گیری کرد؟ ایشان خاطره زیر را در این زمینه نقل کردند روزی در سال ۱۳۵۹ از شورای انقلاب از من خواستند برای مشورت در مسئله مهمی در جلسه شورا شرکت کنم . وقتی به جلسه رفتم دیدم اقای دعائی ۳۰.۰۱.۱۳۵۸ سفیر ایران در عراق نیز در جلسه حضور دارد. گفتند اقای دعایی گزارشی دارند. اقای دعایی بیان کرد که در ماههای اخیر هر چند وقت یکبار و گاهی گاهی هرهفته مرا به وزارت امور خارجه احضار و با ارائه مدارکی به دخالتها و کوشش ایران برای اخلال و اشفتگی در عراق اعتراض مینمایند و من توضیح میدهم که این‌ها کار دولت ایران نیست و گروههای خود سرند که دنبال قدرت نمایی هستند و نظایر این نوع استدلالها برای رفع اعتراض. اما هفته گذشته صدام حسین مرا احضار کرد و پس از بیان اعتراض شدید به دخالتها و اخلالها گفت این وضع برای من قابل تحمل نیست. شما بروید تهران و به اقای خمینی بگویید من اولین دولتی بودم که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختم و اگر اجازه بدهند من (صدام) خودم شخصا به ایران میایم تا با مذاکره اختلافاتمان را حل کنیم اگر مایل نیستند با من مذاکره کنند من یک هیئت عالیرتبه به ایران میفرستم و یا دولت ایران یک هیئت عالی برای مذاکره به عراق بفرستد تا اختلافات فیمابین حل شود زیرا ادامه این وضع برای من قابل تحمل نیست و من برای خاتمه دادن به این وضع به ایران حمله نظامی خواهم کرد. سپس اقای دعائی تاکید کرد که این ادمی است که حمله خواهد کرد. شورای انقلاب تصمیم می گیرد که اقای دعایی به اتفاق اقای مهندس بازرگان و اقای محمد بهشتی برای بیان ماجرا و تعین تکلیف به دیدار رهبر انقلاب بروند. در این دیدار ابتدا اقای دعایی شرح کامل ماجرا ونهایتا تهدید صدام را بیان میکند رهبر انقلاب در پاسخ به او میگویند محلش نگذارید. سپس اقای مهندس بازرگان به استدلال میپردازد که باید توجه کرد که امروزه موقعیت ما به علت اعمال تندی که شده ومواضع تندتری که اتخاذ گردیده است در بین ملل جهان چندان مطلوب نیست و اگر گرفتار جنگ شویم کسی از ما حمایت نخواهد کرد. بلکه از طرف مقابل ما حمایت خواهند کرد از این گذشته وضعیت ارتش به علت اعدام بسیاری از فرماندهان عالی و درجات پائین تر و اهانت‌های بسیاری که به ارتش و ارتشیان از افراد وگروههای مختلف شده ومیشود وضع بسیار نامناسبی دارد وبکلی فاقد روحیه لازم است. از این گذشته تسلیحات نظامی ما عمدتا امریکایی است و با مشکلات میان دو کشور دیگر دسترسی به لوازم یدکی مشکل و شاید غیر ممکن باشد. براینها باید اضافه کرد که جهان غرب و حتی کشور های عربی محال است بگذارند ما پیروز شویم. بنا بر این باید از وقوع جنگ جلو گیری کنیم. خمینی در پاسخ میگویند گفتم محلش نگذارید. مجددا بهشتی شروع به استدلال میکند اما خمینی تا سخن او پایان گیرد تحمل نمیکنند واز جایشان برمیخیزند و برای بار سوم تکرار میکنند که گفتم محلش نگذارید و بطرف در اندرونی حرکت میکنند . اقای دعایی که بسیار ناراحت شده بود میگوید آقا من به بغداد نخواهم رفت خمینی که نزدیک در اندرونی رسیده بودند پس از تامل کوتاهی رویشان را بطرف دعایی برگردانده ومیگویند: وظیفه شرعی ات می باشد که بروی – و بدون این که منتظر پاسخ شوند به قسمت اندرونی وارد میشوند. به شورای انقلاب برمیگردند و اقای دعایی بسیار ناراحت بوده در حالیکه گریه میکرده است میگوید به خدا قسم او (صدام) حمله خواهد کرد. هیچ کس کاری نمیتواند بکند و مدتی بعد عراق به ایران حمله میکند. در این سخنرانی خمینی که حدود شش ماه قبل از حمله عراق به ایران که در فرودین ماه سال ۱۳۵۹ ایراد شده . همانطور که می بینید خمینی علنا ارتش و مردم عراق را به کودتا و قیام علیه دولت صدام فرا میخواند و علنا به کردها و مخالفین صدام حسین کمک مالی و تسلیحاتی میکند و همانطور که در خاطره بالا میخوانید و در فیلم و روزنامه‌های اون زمان ملاحضه میکنید . این تحریکات خمینی بود که صدام را وادار به حمله ایران کرد تا ویروس انقلاب اسلامی در کشورش رخنه نکند . نتیجه این لجبازی خمینی چه بود؟؟؟ هشت سال جنگ و بیش از یک میلیون جوان ایرانی چه در جبهه‌های جنگ و چه درزندانهای این رژیم اعدام وکشته شدند . خمینی و خامنه‌ای و هاشمی‌ رفسنجانی‌ در این سی سال با سیاستهای غلطشان مسئول کشته شدن حداقل یک میلیون جوان ایرانی کشته و معلول و مصدوم جنگ هستند . و در این سی سال چند ده هزار ملیارد دلار ضرر مالی به کشورمان خورد . در این سی سال بیش از شش الی هفت ملیون ایرانی از ایران به دلیل این شرایط مهاجرت کردند و آواره غربت شدند و امروز بیش از هشتاد درصد از مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند. لطفا ویدئوی "سخنرانی تحریک آمیز خمینی و زمینه سازی برای جنگ با عراق" را با دقت ببنید. تاریخ حمله صدام حسین به ایران سی ویکم شهریور ماه ۱۳۵۹ است و این سخنرانی و روزنامه‌ها پنج ماه قبل از شروع جنگ است . خمینی در صحبتهایش تکرار میکند که صدام حسین به ایران که نمیتواند آسیب برساند. چرا آیت‌الله خمینی در شکل‌گیری جنگ ایران و عراق مقصر است؟‬http://j.mp/1v5ajAm